فصل دوم سری آموزشهای مقالات مروری در خدمت شما علاقمندان به این حوزه هستیم. در این مجموعه آموزشها کارشناسان تیم کارت نگارش مقاله مروری با رویکرد سیستماتیک را به طور علمی به شما آموزش خواهند داد. در واقعا آنچه که واقعا برای نگارش مقالات مروری نیاز دارید در این آموزش ارائه خواهد شد.
در جلسه گذشته نحوه مدیریت اطلاعات استخراج داده ها در مقالات مروری مورد بررسی قرار گرفت. دراین جلسه از آموزش نگارش مقاله مروری به تحلیل داده ها در مقاله مروری پرداخته ایم.
تحلیل دادهها در مقاله مروری چگونه است؟
در این بخش با شیوههای تحلیل دادهها در مقاله مروری آشنا میشویم.
- فرایند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی
تحلیل دادهها یک فرآیند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی است.
طبیعی است که ما وقتی مطالعه کرده باشیم و دادهها را استخراج کرده باشیم، دادهها مدیریت و سازماندهی شده باشند، آن مرحله مرحلهای است که دادهها باید یکپارچهسازی شوند. تمام یافتههایی که ما تا اینجا پیدا کردیم و استخراج کردیم، همه انفرادی هستند. ممکن است که ما صد مقاله را بررسی کرده باشیم.
صد مقاله، صد اثر متفاوت و انفرادی هستند و هنوز بین این ۱۰۰ اثر ارتباطی برقرار نکردیم. نکتهی مهم این است که ما باید بتوانیم بین این ۱۰۰ اثری که مطالعه کردیم، اطلاعات و ارتباطات بین آنها را مشخص کنیم و یک کلاننگری داشته باشیم و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرده باشیم و بتوانیم بین آنها ارتباط برقرار کنیم و از قدرت نقد و تبیین برخوردار باشیم و این مرحله از این بابت مرحلهی بسیار دشواری است و شاید سختترین و دشوارترین مرحلهای است که میتواند وجود داشته باشد. با توجه به نوع مطالعهی ما، موضوعی که داریم و تخصصی که داریم، نوع تحلیل دادهها متفاوت خواهد بود.
طبیعی است تحلیل دادهها در مقاله مروری در رشتههای فنی-مهندسی یا پزشکی متفاوت خواهد بود. در رشتههای علوم انسانی- اجتماعی و رفتاری یا هنر تحلیل دادهها متفاوت خواهد بود. نوع دادهها متفاوت و گوناگون هستند. اما آنچه که اهمیت دارد این است که در تحلیل دادهها ما باید بین همهی آن یافتههای انفرادیمان که قبل از آن هم کلّی روی کیفیت آنها کار کردیم و اطلاعات آنها را استخراج کردیم، ارتباط برقرار کنیم و آنها را یکپارچهسازی کنیم، ترکیب و تلخیص کنیم.
بنابراین اساساً این بخش، بخش کیفی و با اهمیت کار است.
- فرایند دشوار، حساس و زمانبر
این فرایند، یعنی فرایند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی دشوار، حساس و زمانبر است. نباید در انجام آن عجله کنیم. انجام آن زمانبر است و حتی ممکن است برای تحلیل نیازمند تخصصها یا افراد دیگری باشیم. یادمان نرود که ممکن است کار زمانبر و حساس باشد و این کار اساساً دشوار است. بنابراین در کار عجله نمیکنیم. زیرا هدفمان انجام کار کیفی و خوب است، با حساسیت و با حوصله کار را ادامه میدهیم.
- تأثیرگذار بر تصمیمگیری
ممکن است که واقعاً نوع تحلیلی که ما میکنیم بر تصمیمگیریها تأثیرگذار باشد. اینکه ما با چه رویکردی تحلیل کنیم، اینکه هدف از کارمان چه باشد، و اساساً در کارمان به دنبال چه چیزی باشیم، بر نوع تحلیلمان تأثیرگذار خواهد بود و نوع تحلیل هم بر نوع تصمیمگیری تأثیرگذار خواهد بود. ما قبلاً راجع به تأثیر نتایج مرور سیستماتیک بر تصمیمگیریها، چه تصمیمگیریهای بالینی و درمان و چه تصمیمگیریهای سازمانی و حتی تصمیمگیریهای فردی صحبت کردیم و نیاز نیست که در اینجا راجع به آن صحبت کنیم.
باید این را بدانیم که نوع تحلیل ما بر تصمیم نهایی چه توسّط خود ما و چه خوانندهی نهایی تأثیرگذار خواهد بود.
- رعایت بیطرفی و عدم سوگیری
در تحلیل دادهها باید بیطرفی و عدم سوگیری را رعایت کنیم. این بیطرفی و عدم سوگیری و پایبندی به اخلاق پژوهش همه جا حضور و ظهور دارد. هیچ جایی از پژوهش علمی و حتی در این آموزش، هیچ جای کار ما چه در تدوین هدف و پرسش، چه در گردآوری دادهها و استخراج آنها و تحلیل آنها و در ادامهی کار نمیتوانیم اخلاق پژوهش را از نظر دور بداریم. بنابراین رعایت اخلاق پژوهش به ويژه بیطرفی و عدم سوگیری از اهمیت برخوردار است.
- ترجیحا تیمی
مانند بقیه کارهایی که تا اینجا ما انجام دادیم، بهتر است که تحلیل دادهها هم به شکل تیمی انجام شود. کار تحلیل کار دشوار و زمانبری است و ممکن است تخصص ما کافی نباشد و ممکن است زمان کافی را در اختیار نداشته باشیم و ممکن است آن توانمندی لازم را نداشته باشیم. بنابراین بهتر است که به شکل تیمی و با حوصله و با کیفیت کار را ادامه دهیم.
- انواع تحلیل یا تلفیق (باید تصمیمگیری شود):
چه تحلیلها و چه تلفیقهایی میتوانیم در اینجا داشته باشیم؟ ما باید در این قسمت تصمیم بگیریم تحلیل و تلفیق ما چگونه است.
- کمّی: فراتحلیل (Meta-analysis)
- کیفی: روایی
- ترکیبی
آیا تلفیق ما کمی است که قبلاً گفتیم، به آن فراتحلیل میگوییم. آیا تحلیل ما کیفی خواهد بود که به آن تلفیق روایی میگفتیم یا آیا ترکیبی خواهد بود؟ ترکیبی از کمی و کیفی خواهد بود. بحث فراترکیب را قبلاً گفتیم که کار محاسباتی است و زیاد با آن کار نداریم. ما در این آموزش بیشتر با بخش کیفی یا بخش تلفیق روایی سروکار داریم و با بخشهای کمّی چندان سروکار نداریم. پس حتی نوع ترکیبی به این دلیل که بعد از بخش کمّی استفاده کند، مورد نظر ما نیست. پس مورد نظر ما تلفیق روایی یا تحلیل روایی خواهد بود. به این معنا که ما یافتههای انفرادی خود را به شکل کیفی تلفیق کنیم.
- تلفیق روایی
بحث ما راجع به تلفیق روایی است.
- انجام یک تلفیق ابتدایی
ابتدا به شکل نظری و انتزاعی و به شکل فردی یک تلفیق ابتدایی را انجام میدهیم و اگر تیمی داریم کار میکنیم، حتماً باید به رؤیت و تأیید سایر افراد تیم هم برسد. این تلفیق را تأیید میدهیم.
- تدوین یک نظریه در مورد ماهیت، چرایی و چیستی یافتهها
در مرحلهی بعد این نظریه را در مورد ماهیت، چرایی و چیستی یافتههایمان تدوین میکنیم. نظریه منظور آن درک کلانی است که به آن میرسیم و آن گسستی است که ممکن است به آن برسیم. کمبود خاصی اگر وجود دارد یا اگر نقطه قوت خاصی وجود دارد، اگر احساس میکنیم مسئله خوب تبیین شده است، خوب تبیین نشده است، روششناسیها خوب بوده است، هر نقطه نظر مهمی را پیدا کنیم، باید نهایتاً تجمیع بکنیم و یک نظریه را تدوین کنیم. و نظریه طبیعتاً باید بدون پیشداوری و بر مبنای اصول علمی و اخلاقی باشد و نهایتاً باید بتوانیم آن را به اثبات برسانیم.
- بررسی روابط درون و میان مطالعات
نکتهی بعدی این است که باید بین مطالعات روابط درونی و روابط بین آنها را مشخص کنیم. میخواهیم دادهها را تحلیل کنیم، مطالعات زیادی را خواندیم، استخراج کردیم و حالا ممکن است بین این مطالعات روابطی وجود داشته باشد. ما باید روابط بین مطالعات را و حتی در خود مطالعه، ممکن است در خود مطالعه به ۳۰ درصد، ۴۰ درصد استناد کرده باشیم. استنادات آن را بررسی میکنیم و ممکن است بین همهی این مطالعات نقاط افتراق و اشتراکی وجود داشته باشد، جانبداریها و رویکردهای خاص و دیدگاههای خاصی مطرح شده باشد، این روابط بین مطالعات را بررسی کنیم.
- ارزیابی قدرت تلفیق
ما باید قدرت تلفیقمان را هم ارزیابی کنیم. آیا تلفیق از قدرت برخوردار است؟ آیا تلفیقی که ما انجام دادیم، تلفیق درستی است؟ صاحبنظران و متخصصین بعداً این را بخوانند، موافق خواهند بود؟ بهتر است که هم خودمان و هم تیممان ارزیابی کنیم یا این را به افرادی متخصص خارج از تیممان بدهیم تا این تلفیقی که انجام دادیم را یا این مدلسازی مفهومیمان را ارزیابی کنیم.
پس ابتدا نظریهای تدوین میشود، یک تلفیق ابتدایی صورت میگیرد؛ مثلاً در مرحلهی بعد ما مفاهیممان را جدولبندی میکنیم، گروهبندی یا خوشهبندی میکنیم یا ممکن است آرا را شمارش کنیم، اشتراکسازی کنیم، پس نهایتاً ارتباط بین مطالعات را مشخص میکنیم، متغیرها و زیرگروهها را مشخص میکنیم. آن مدلسازی مفهومی یا دستهبندی از انواع مفاهیمی که وجود دارد را به وجود میآوریم. ما یک شبکه مفهومی از متغیرها، از مؤلفهها و از موضوعاتی که خواندیم به وجود میآوریم.
بسیاری از موضوعات ممکن است روابط اعم و اخص داشته باشند و روابط همتراز داشته باشند، بی ارتباط با هم باشند که همهی اینها را باید وارد کنیم. قدرت تلفیق را ارزیابی میکنیم؛ همانطور که گفتیم خودمان یا فرد دیگری از چه تیممان و چه از خارج از تیم قدرت تلفیق را ارزیابی میکنیم و نهایتاً تلفیق نهایی را انجام میدهیم.
تلفیق نهایی به معنای این است که مدلسازی مفهومی را بررسی میکنیم ، نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی میکنیم و تلفیق را انجام میدهیم، تلفیقمان را ارزیابی میکنیم و سعی میکنیم کارمان با کمترین اشتباه و اشکال وجود داشته باشد و اشکالات و عیوب احتمالی را برطرف میکنیم. مطمئن میشویم که اصول اخلاقی و علمی را رعایت کردیم و نهایتاً کار را با تلفیق نهایی، با نتیجهگیری و پیشنهادات به پایان میرسانیم.
چه روشهای کیفی برای تحلیل دادهها در مقاله مروری وجود دارد؟
- تحلیل محتوا (Content analysis)
تحلیل محتوا یکی از روشهای تحلیل دادههای کیفی است. یعنی محتوای مربوط به مقالات یا آثار را ما تحلیل کنیم. اهمیت دارد که محتوا چگونه محتوای است و چگونه تحلیلی را طلب میکند. نوع تحلیل ما طبیعتاً باید علمی و اصولی و به دور از هر نوع سوگیری باشد.
- تحلیل موضوع (Thematic analysis)
مورد بعدی تحلیل موضوع یا Thematic analysis است. ما موضوع و آن تم کار را ارزیابی میکنیم. ممکن است ۵۰ اثر یا ۱۰۰ اثر را مطالعه کرده باشیم و تنها به دنبال موضوع خاصی باشیم. بنابراین ما باید ببینیم که آن موضوع چگونه در آن آثار آمده است و چگونه ابزار شده است، چه روابطی با سایر موضوعات دارد و به تحلیل موضوعی یا تحلیل تم بپردازیم. آن دوستانی که با روشهای تحلیل تم آشنایی دارند میدانند که چه ریزهکاریهایی در این بخش وجود دارد.
- کدگذاری و مقولهبندی (coding and categorizing)
نهایتاً ما باید کدگذاری و مقولهبندی انجام دهیم. coding and categorizing را صورت بدهیم. به این معنا که وقتی که مؤلفهها را درآوردیم، برای آنها کدگذاری انجام دهیم و آنها را در مقولههایی جای دهیم. کدگذاری به این معناست که ممکن است در مراحل ابتدایی تنها خود واژههای استفاده شده در متن را به همان ترتیب استخراج کنیم و بنویسیم.
اما در مراحل بعد باید خودمان کدگذاری کنیم. به این معنا که تفسیر کنیم، اگر مترادف هستند، آنها را ادغام کنیم و بعضی از مفاهیم را حذف کنیم و بسته به نوع تحلیلمان یک شبکهی سلسلهمراتبی از مفاهیم به وجود بیاوریم و آنها را در مقولههایی قرار دهیم. بنابراین نوع کدگذاری ما و نوع مقولهبندی ما از مفاهیم از اهمیت برخوردار است. آنهایی که با روش Graunded theory یا نظریهی دادهبنیاد آشنایی دارند، میدانند که کدگذاری و مقولهبندی بسیار مهم است.
- نرمافزارهای تحلیل متن (مانند: NVivo, MaxQda)
حتی ما در تحلیل دادههای کیفی میتوانیم از نرمافزارهای تحلیل متن مانند NVivo یا MaxQda یا موارد دیگر استفاده کنیم. پس لزوماً کار ما دستی و فردی نیست و در برخی از موارد میتواند به شکل نرمافزار هم صورت بگیرد.
- فراترکیب (Meta-Synthesis)
بحث دیگری به نام فراترکیب یا Meta-Synthesis وجود دارد که قبلاً راجع به آن صحبت کردیم که در فراترکیب دادههای کیفی استخراج میشوند و مدل مفهومی به وجود میآید. اینکه فراترکیب چیست و چه مراحلی را دارد و چگونه انجام میشود، خود آن نیاز به یک دورهی آموزشی دارد. اما در چند سال اخیر روشی است که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است و حتی در مرور سیستماتیک هم میتوانیم به خوبی از آن استفاده میکنیم. پیشنهاد میکنم که مطالعه کنید.
- پژوهشهای ترکیبی یا آمیخته (Mixed method research)
یا اینکه از پژوهشهای ترکیبی یا آمیخته یا Mixed method research استفاده کنید؛ یعنی هم کیفی و هم کمی.
- کمی (Quantitative) و کیفی (Qualititative).
- ترتیب و شیوه ترکیب اهمیت دارد.
ممکن است که ما در تحلیل دادههایمان هم از رویکردهای کمّی و هم از رویکردهای کیفی بخواهیم استفاده کنیم. بنابراین بهتر است که از پژوهشهای ترکیبی استفاده کنیم. اما اینکه آیا اول کمّی را انجام دهیم، یا اول کیفی را انجام دهیم، اهمیت دارد.
اینکه چه ترتیبی داشته باشند و شیوهی ترکیب آنها اهمیت دارد. شما در این بخش و در همهی این بخشها باید با روش پژوهش کیفی و روشهای تفسیری متون آشنا باشید، مطالعه کنید و بر اساس مطالعاتتان آنها را انجام دهید.
بنابراین ما جملات کلیدی از متنها را پیدا میکنیم، پایلوت میکنیم، استخراج میکنیم، در جایی در فرمهایمان مینویسیم، آنها را کدگذاری و برچسبگذاری میکنیم، ابتدا ممکن است کدها به خود آن واژه نزدیک باشند، اما در مراحل بعد باید آنها را به شکل تفصیلی، با توجه به ادبیات موضوع کدگذاری و تفسیر کنیم، نهایتاً کدهایی را که به دست آوردیم، به شکل زیرمقولهها و زیرطبقهها دربیاوریم و سلسله مراتب مفهومی یا موضوعی را شناسایی کنیم، یک مدل مفهومی به وجود بیاید و نهایتاً مقولهها و طبقههای نهایی را شناسایی و تدوین کنیم.
بنابراین این ۴ مرحله، چهار مرحلهی اساسی در مدلسازی مفهومی هستند. ما داریم راجع به شیوهی تلفیق روایی صحبت میکنیم؛ آن چیزی که در تحلیل محتوا در Graunded theory در فراترکیب از اهمیت برخوردار است و در مرور سیستماتیک هم طبیعتاً بسیار مورد توجه خواهد بود.
بنابراین مرور سیستماتیک اساساً روشی کیفی است و به ویژه باید از تلفیق روایی استفاده کرد. پس مرور سیستماتیک باید بتواند از این شیوهها نهایت استفاده را داشته باشد.
بنابراین تحلیل دادهها به این معنا است که دادههایی که ما به دست آوردیم که ابتدا هیچ درک روشنی از آنها نداریم، پراکنده و از هم گسیخته هستند، تجزیه و تحلیل کنیم، بین یافتههای انفرادی و مطالعات انفرادی ارتباط برقرار کنیم و به درک درست و به بینش درستی برسیم و درک کرده باشیم که چه مطالعاتی و با چه شیوهها و با چه روشهایی انجام شده است و به چه نتایجی رسیدیم و نهایتاً تصمیمگیری بکنیم.
اینکه تصمیمگیری بکنیم، بر مبنای بینشی که به دست آوردیم، تصمیم بگیریم و اقدامی بکنیم، یعنی اینکه تجویز و توصیف بکنیم، اینها از اهمیت برخوردار است. بنابراین این فرایند، فرایند کلی تحلیل دادهها خواهد بود.
تحلیل دادهها میتواند به چند شیوه انجام شود که پیچیدگی از پایین به بالا، ارزش از پایین به بالا خواهد بود. در حالت معمولی و نرمال و خیلی سادهی کار ما دادهها را به شکل توصیفی صرفاً تجزیه و تحلیل میکنیم. یعنی صرفاً کارمان توصیف واقعیت است؛
یعنی آنچه که وجود دارد و تحلیل دقیق و عمیقی انجام نمیگیرد. اما در یک گام بالاتر ما تشخیص را انجام میدهیم. ممکن است ما مسئلهای، کمبودی یا گسستی را تشخیص دهیم. پس در این قسمت تشخیص میدهیم، ارزش کار و پیچیدگی کار بیشتر خواهد بود. در یک مراحل بالاتر ما ممکن است تجزیه تحلیل پیشگویانه داشته باشیم. یعنی بر مبنای آنچه که خواندیم، فرضیهسازی یا فرضیهآزمایی بکنیم، پیشگویی کنیم، روابطی را پیشبینی کنیم؛
بسته به موضوعمان نوع پیشبینیها متفاوت خواهد بود و نهایتاً در فوقانیترین بخش از تجزیه و تحلیل ما تجویز میکنیم که کار بسیار دشواری است. چون با تصمیمگیری سروکار خواهد داشت و تصمیمگیری در حوزهای مثل درمان، در حوزهای مثل ساختوساز، مدیریت و چیزهایی شبیه به آن چون از اهمیت بسیاری برخوردار است، تجویز کار دشواری است و در بالاترین سطح از سطوح تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
ما داریم دادههایی را تجزیه و تحلیل میکنیم، توصیف میکنیم چه اتفاقی افتاده است، تشخیص میدهیم چرا این اتفاق افتاده است، پیشگویی میکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد، تجویز میکنیم که چه کاری باید انجام داد تا این اتفاق بیفتد. پس اینجا بخش تجزیه و تحلیل کار است.
عامل انسانی در کجا بیشتر اهمیت دارد؟ یعنی آنجایی که من به عنوان خواننده، من که میخواهم مقاله مرور سیستماتیک بنویسم، کجا باید خیلی حواسم جمع باشد؟ در این بخش انتهایی. به چه دلیل؟ زیرا ممکن است آن نتیجهای که میخواهیم بگیریم، به تصمیمگیری جدّی منتهی شود یا ممکن است تصمیمگیری اتوماتیک باشد.
چون بحث تصمیمگیری پیش میآید و تصمیمگیری بسیار مهم است، مهم است که ما از عوامل انسانی، از نیروی متخصص استفاده بکنیم، مرحلهی تصمیمگیری و نهایتاً مرحلهی اقدام را داشته باشیم.
در این نمودار هم مشاهده میکنیم که ما از تجزیه و تحلیل توصیفی شروع میکنیم؛ تشخیصی، پیشگویانه، تجویزی؛ هرچقدر که از این پایین به سمت بالا حرکت میکنیم، ارزش کار افزایش پیدا میکند، دشواری کار هم افزایش پیدا میکند. در ابتدا کار ما صرفاً کار با اطلاعات است. صرفاً اطلاعات ورود را بررسی میکنیم.
اما هر چقدر که جلوتر میرویم، بهینهسازی کار، بهینهسازی اطلاعات را عملاً انجام میدهیم و میخواهیم یک تصمیم جدید، یک افق جدید و یک درک جدیدی را به وجود بیاوریم و مشکلات و کمبودهای مطالعات قبلی را از بین ببریم. بنابراین در ابتداییترین مراحل، ادراک میکنیم. در این جاها ادراک میکنیم، در اینجا به بینشی میرسیم و نهایتاً میتوانیم پیشبینی بکنیم. این
تحلیل دادهها
در این بخش با شیوههای تحلیل دادهها آشنا میشویم.
- فرایند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی
تحلیل دادهها یک فرآیند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی است.
طبیعی است که ما وقتی مطالعه کرده باشیم و دادهها را استخراج کرده باشیم، دادهها مدیریت و سازماندهی شده باشند، آن مرحله مرحلهای است که دادهها باید یکپارچهسازی شوند. تمام یافتههایی که ما تا اینجا پیدا کردیم و استخراج کردیم، همه انفرادی هستند. ممکن است که ما صد مقاله را بررسی کرده باشیم.
صد مقاله، صد اثر متفاوت و انفرادی هستند و هنوز بین این ۱۰۰ اثر ارتباطی برقرار نکردیم. نکتهی مهم این است که ما باید بتوانیم بین این ۱۰۰ اثری که مطالعه کردیم، اطلاعات و ارتباطات بین آنها را مشخص کنیم و یک کلاننگری داشته باشیم و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرده باشیم و بتوانیم بین آنها ارتباط برقرار کنیم و از قدرت نقد و تبیین برخوردار باشیم و این مرحله از این بابت مرحلهی بسیار دشواری است و شاید سختترین و دشوارترین مرحلهای است که میتواند وجود داشته باشد. با توجه به نوع مطالعهی ما، موضوعی که داریم و تخصصی که داریم، نوع تحلیل دادهها متفاوت خواهد بود.
طبیعی است تحلیل دادهها در رشتههای فنی-مهندسی یا پزشکی متفاوت خواهد بود. در رشتههای علوم انسانی- اجتماعی و رفتاری یا هنر تحلیل دادهها متفاوت خواهد بود. نوع دادهها متفاوت و گوناگون هستند. اما آنچه که اهمیت دارد این است که در تحلیل دادهها ما باید بین همهی آن یافتههای انفرادیمان که قبل از آن هم کلّی روی کیفیت آنها کار کردیم و اطلاعات آنها را استخراج کردیم، ارتباط برقرار کنیم و آنها را یکپارچهسازی کنیم، ترکیب و تلخیص کنیم.
بنابراین اساساً این بخش، بخش کیفی و با اهمیت کار است.
- فرایند دشوار، حساس و زمانبر
این فرایند، یعنی فرایند یکپارچهسازی، ترکیب و تلخیص یافتههای انفرادی دشوار، حساس و زمانبر است. نباید در انجام آن عجله کنیم. انجام آن زمانبر است و حتی ممکن است برای تحلیل نیازمند تخصصها یا افراد دیگری باشیم. یادمان نرود که ممکن است کار زمانبر و حساس باشد و این کار اساساً دشوار است. بنابراین در کار عجله نمیکنیم. زیرا هدفمان انجام کار کیفی و خوب است، با حساسیت و با حوصله کار را ادامه میدهیم.
- تأثیرگذار بر تصمیمگیری
ممکن است که واقعاً نوع تحلیلی که ما میکنیم بر تصمیمگیریها تأثیرگذار باشد. اینکه ما با چه رویکردی تحلیل کنیم، اینکه هدف از کارمان چه باشد، و اساساً در کارمان به دنبال چه چیزی باشیم، بر نوع تحلیلمان تأثیرگذار خواهد بود و نوع تحلیل هم بر نوع تصمیمگیری تأثیرگذار خواهد بود. ما قبلاً راجع به تأثیر نتایج مرور سیستماتیک بر تصمیمگیریها، چه تصمیمگیریهای بالینی و درمان و چه تصمیمگیریهای سازمانی و حتی تصمیمگیریهای فردی صحبت کردیم و نیاز نیست که در اینجا راجع به آن صحبت کنیم.
باید این را بدانیم که نوع تحلیل ما بر تصمیم نهایی چه توسّط خود ما و چه خوانندهی نهایی تأثیرگذار خواهد بود.
- رعایت بیطرفی و عدم سوگیری
در تحلیل دادهها باید بیطرفی و عدم سوگیری را رعایت کنیم. این بیطرفی و عدم سوگیری و پایبندی به اخلاق پژوهش همه جا حضور و ظهور دارد. هیچ جایی از پژوهش علمی و حتی در این آموزش، هیچ جای کار ما چه در تدوین هدف و پرسش، چه در گردآوری دادهها و استخراج آنها و تحلیل آنها و در ادامهی کار نمیتوانیم اخلاق پژوهش را از نظر دور بداریم. بنابراین رعایت اخلاق پژوهش به ويژه بیطرفی و عدم سوگیری از اهمیت برخوردار است.
- ترجیحا تیمی
مانند بقیه کارهایی که تا اینجا ما انجام دادیم، بهتر است که تحلیل دادهها هم به شکل تیمی انجام شود. کار تحلیل کار دشوار و زمانبری است و ممکن است تخصص ما کافی نباشد و ممکن است زمان کافی را در اختیار نداشته باشیم و ممکن است آن توانمندی لازم را نداشته باشیم. بنابراین بهتر است که به شکل تیمی و با حوصله و با کیفیت کار را ادامه دهیم.
- انواع تحلیل یا تلفیق (باید تصمیمگیری شود):
چه تحلیلها و چه تلفیقهایی میتوانیم در اینجا داشته باشیم؟ ما باید در این قسمت تصمیم بگیریم تحلیل و تلفیق ما چگونه است.
- کمّی: فراتحلیل (Meta-analysis)
- کیفی: روایی
- ترکیبی
آیا تلفیق ما کمی است که قبلاً گفتیم، به آن فراتحلیل میگوییم. آیا تحلیل ما کیفی خواهد بود که به آن تلفیق روایی میگفتیم یا آیا ترکیبی خواهد بود؟ ترکیبی از کمی و کیفی خواهد بود. بحث فراترکیب را قبلاً گفتیم که کار محاسباتی است و زیاد با آن کار نداریم. ما در این آموزش بیشتر با بخش کیفی یا بخش تلفیق روایی سروکار داریم و با بخشهای کمّی چندان سروکار نداریم.
پس حتی نوع ترکیبی به این دلیل که بعد از بخش کمّی استفاده کند، مورد نظر ما نیست. پس مورد نظر ما تلفیق روایی یا تحلیل روایی خواهد بود. به این معنا که ما یافتههای انفرادی خود را به شکل کیفی تلفیق کنیم.
- تلفیق روایی
بحث ما راجع به تلفیق روایی است.
- انجام یک تلفیق ابتدایی
ابتدا به شکل نظری و انتزاعی و به شکل فردی یک تلفیق ابتدایی را انجام میدهیم و اگر تیمی داریم کار میکنیم، حتماً باید به رؤیت و تأیید سایر افراد تیم هم برسد. این تلفیق را تأیید میدهیم.
- تدوین یک نظریه در مورد ماهیت، چرایی و چیستی یافتهها
در مرحلهی بعد این نظریه را در مورد ماهیت، چرایی و چیستی یافتههایمان تدوین میکنیم. نظریه منظور آن درک کلانی است که به آن میرسیم و آن گسستی است که ممکن است به آن برسیم.
کمبود خاصی اگر وجود دارد یا اگر نقطه قوت خاصی وجود دارد، اگر احساس میکنیم مسئله خوب تبیین شده است، خوب تبیین نشده است، روششناسیها خوب بوده است، هر نقطه نظر مهمی را پیدا کنیم، باید نهایتاً تجمیع بکنیم و یک نظریه را تدوین کنیم. و نظریه طبیعتاً باید بدون پیشداوری و بر مبنای اصول علمی و اخلاقی باشد و نهایتاً باید بتوانیم آن را به اثبات برسانیم.
- بررسی روابط درون و میان مطالعات
نکتهی بعدی این است که باید بین مطالعات روابط درونی و روابط بین آنها را مشخص کنیم. میخواهیم دادهها را تحلیل کنیم، مطالعات زیادی را خواندیم، استخراج کردیم و حالا ممکن است بین این مطالعات روابطی وجود داشته باشد. ما باید روابط بین مطالعات را و حتی در خود مطالعه، ممکن است در خود مطالعه به ۳۰ درصد، ۴۰ درصد استناد کرده باشیم.
استنادات آن را بررسی میکنیم و ممکن است بین همهی این مطالعات نقاط افتراق و اشتراکی وجود داشته باشد، جانبداریها و رویکردهای خاص و دیدگاههای خاصی مطرح شده باشد، این روابط بین مطالعات را بررسی کنیم.
- ارزیابی قدرت تلفیق
ما باید قدرت تلفیقمان را هم ارزیابی کنیم. آیا تلفیق از قدرت برخوردار است؟ آیا تلفیقی که ما انجام دادیم، تلفیق درستی است؟ صاحبنظران و متخصصین بعداً این را بخوانند، موافق خواهند بود؟ بهتر است که هم خودمان و هم تیممان ارزیابی کنیم یا این را به افرادی متخصص خارج از تیممان بدهیم تا این تلفیقی که انجام دادیم را یا این مدلسازی مفهومیمان را ارزیابی کنیم.
پس ابتدا نظریهای تدوین میشود، یک تلفیق ابتدایی صورت میگیرد؛ مثلاً در مرحلهی بعد ما مفاهیممان را جدولبندی میکنیم، گروهبندی یا خوشهبندی میکنیم یا ممکن است آرا را شمارش کنیم، اشتراکسازی کنیم، پس نهایتاً ارتباط بین مطالعات را مشخص میکنیم، متغیرها و زیرگروهها را مشخص میکنیم.
آن مدلسازی مفهومی یا دستهبندی از انواع مفاهیمی که وجود دارد را به وجود میآوریم. ما یک شبکه مفهومی از متغیرها، از مؤلفهها و از موضوعاتی که خواندیم به وجود میآوریم. بسیاری از موضوعات ممکن است روابط اعم و اخص داشته باشند و روابط همتراز داشته باشند، بی ارتباط با هم باشند که همهی اینها را باید وارد کنیم. قدرت تلفیق را ارزیابی میکنیم؛ همانطور که گفتیم خودمان یا فرد دیگری از چه تیممان و چه از خارج از تیم قدرت تلفیق را ارزیابی میکنیم و نهایتاً تلفیق نهایی را انجام میدهیم.
تلفیق نهایی به معنای این است که مدلسازی مفهومی را بررسی میکنیم ، نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی میکنیم و تلفیق را انجام میدهیم، تلفیقمان را ارزیابی میکنیم و سعی میکنیم کارمان با کمترین اشتباه و اشکال وجود داشته باشد و اشکالات و عیوب احتمالی را برطرف میکنیم. مطمئن میشویم که اصول اخلاقی و علمی را رعایت کردیم و نهایتاً کار را با تلفیق نهایی، با نتیجهگیری و پیشنهادات به پایان میرسانیم.
اما چه روشهای کیفی برای تحلیل دادهها وجود دارد؟
- تحلیل محتوا (Content analysis)
تحلیل محتوا یکی از روشهای تحلیل دادههای کیفی است. یعنی محتوای مربوط به مقالات یا آثار را ما تحلیل کنیم. اهمیت دارد که محتوا چگونه محتوای است و چگونه تحلیلی را طلب میکند. نوع تحلیل ما طبیعتاً باید علمی و اصولی و به دور از هر نوع سوگیری باشد.
- تحلیل موضوع (Thematic analysis)
مورد بعدی تحلیل موضوع یا Thematic analysis است. ما موضوع و آن تم کار را ارزیابی میکنیم. ممکن است ۵۰ اثر یا ۱۰۰ اثر را مطالعه کرده باشیم و تنها به دنبال موضوع خاصی باشیم. بنابراین ما باید ببینیم که آن موضوع چگونه در آن آثار آمده است و چگونه ابزار شده است، چه روابطی با سایر موضوعات دارد و به تحلیل موضوعی یا تحلیل تم بپردازیم. آن دوستانی که با روشهای تحلیل تم آشنایی دارند میدانند که چه ریزهکاریهایی در این بخش وجود دارد.
- کدگذاری و مقولهبندی (coding and categorizing)
نهایتاً ما باید کدگذاری و مقولهبندی انجام دهیم. coding and categorizing را صورت بدهیم. به این معنا که وقتی که مؤلفهها را درآوردیم، برای آنها کدگذاری انجام دهیم و آنها را در مقولههایی جای دهیم. کدگذاری به این معناست که ممکن است در مراحل ابتدایی تنها خود واژههای استفاده شده در متن را به همان ترتیب استخراج کنیم و بنویسیم.
انجام مقاله مروری در سایت کارت پروژه توسط کارشناسان قابل انجام است لذا جهت سفارش کلیک نمایید.
اما در مراحل بعد باید خودمان کدگذاری کنیم. به این معنا که تفسیر کنیم، اگر مترادف هستند، آنها را ادغام کنیم و بعضی از مفاهیم را حذف کنیم و بسته به نوع تحلیلمان یک شبکهی سلسلهمراتبی از مفاهیم به وجود بیاوریم و آنها را در مقولههایی قرار دهیم. بنابراین نوع کدگذاری ما و نوع مقولهبندی ما از مفاهیم از اهمیت برخوردار است. آنهایی که با روش Graunded theory یا نظریهی دادهبنیاد آشنایی دارند، میدانند که کدگذاری و مقولهبندی بسیار مهم است.
- نرمافزارهای تحلیل متن (مانند: NVivo, MaxQda)
حتی ما در تحلیل دادههای کیفی میتوانیم از نرمافزارهای تحلیل متن مانند NVivo یا MaxQda یا موارد دیگر استفاده کنیم. پس لزوماً کار ما دستی و فردی نیست و در برخی از موارد میتواند به شکل نرمافزار هم صورت بگیرد.
- فراترکیب (Meta-Synthesis)
بحث دیگری به نام فراترکیب یا Meta-Synthesis وجود دارد که قبلاً راجع به آن صحبت کردیم که در فراترکیب دادههای کیفی استخراج میشوند و مدل مفهومی به وجود میآید. اینکه فراترکیب چیست و چه مراحلی را دارد و چگونه انجام میشود، خود آن نیاز به یک دورهی آموزشی دارد. اما در چند سال اخیر روشی است که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است و حتی در مرور سیستماتیک هم میتوانیم به خوبی از آن استفاده میکنیم. پیشنهاد میکنم که مطالعه کنید.
- پژوهشهای ترکیبی یا آمیخته (Mixed method research)
یا اینکه از پژوهشهای ترکیبی یا آمیخته یا Mixed method research استفاده کنید؛ یعنی هم کیفی و هم کمی.
- کمی (Quantitative) و کیفی (Qualititative).
- ترتیب و شیوه ترکیب اهمیت دارد.
ممکن است که ما در تحلیل دادههایمان هم از رویکردهای کمّی و هم از رویکردهای کیفی بخواهیم استفاده کنیم. بنابراین بهتر است که از پژوهشهای ترکیبی استفاده کنیم. اما اینکه آیا اول کمّی را انجام دهیم، یا اول کیفی را انجام دهیم، اهمیت دارد.
اینکه چه ترتیبی داشته باشند و شیوهی ترکیب آنها اهمیت دارد. شما در این بخش و در همهی این بخشها باید با روش پژوهش کیفی و روشهای تفسیری متون آشنا باشید، مطالعه کنید و بر اساس مطالعاتتان آنها را انجام دهید.
بنابراین ما جملات کلیدی از متنها را پیدا میکنیم، پایلوت میکنیم، استخراج میکنیم، در جایی در فرمهایمان مینویسیم، آنها را کدگذاری و برچسبگذاری میکنیم، ابتدا ممکن است کدها به خود آن واژه نزدیک باشند، اما در مراحل بعد باید آنها را به شکل تفصیلی، با توجه به ادبیات موضوع کدگذاری و تفسیر کنیم، نهایتاً کدهایی را که به دست آوردیم، به شکل زیرمقولهها و زیرطبقهها دربیاوریم و سلسله مراتب مفهومی یا موضوعی را شناسایی کنیم، یک مدل مفهومی به وجود بیاید و نهایتاً مقولهها و طبقههای نهایی را شناسایی و تدوین کنیم.
بنابراین این ۴ مرحله، چهار مرحلهی اساسی در مدلسازی مفهومی هستند. ما داریم راجع به شیوهی تلفیق روایی صحبت میکنیم؛ آن چیزی که در تحلیل محتوا در Graunded theory در فراترکیب از اهمیت برخوردار است و در مرور سیستماتیک هم طبیعتاً بسیار مورد توجه خواهد بود.
بنابراین مرور سیستماتیک اساساً روشی کیفی است و به ویژه باید از تلفیق روایی استفاده کرد. پس مرور سیستماتیک باید بتواند از این شیوهها نهایت استفاده را داشته باشد.
بنابراین تحلیل دادهها به این معنا است که دادههایی که ما به دست آوردیم که ابتدا هیچ درک روشنی از آنها نداریم، پراکنده و از هم گسیخته هستند، تجزیه و تحلیل کنیم، بین یافتههای انفرادی و مطالعات انفرادی ارتباط برقرار کنیم و به درک درست و به بینش درستی برسیم و درک کرده باشیم که چه مطالعاتی و با چه شیوهها و با چه روشهایی انجام شده است و به چه نتایجی رسیدیم و نهایتاً تصمیمگیری بکنیم.
اینکه تصمیمگیری بکنیم، بر مبنای بینشی که به دست آوردیم، تصمیم بگیریم و اقدامی بکنیم، یعنی اینکه تجویز و توصیف بکنیم، اینها از اهمیت برخوردار است. بنابراین این فرایند، فرایند کلی تحلیل دادهها خواهد بود.
تحلیل دادهها میتواند به چند شیوه انجام شود که پیچیدگی از پایین به بالا، ارزش از پایین به بالا خواهد بود. در حالت معمولی و نرمال و خیلی سادهی کار ما دادهها را به شکل توصیفی صرفاً تجزیه و تحلیل میکنیم. یعنی صرفاً کارمان توصیف واقعیت است؛ یعنی آنچه که وجود دارد و تحلیل دقیق و عمیقی انجام نمیگیرد. اما در یک گام بالاتر ما تشخیص را انجام میدهیم.
ممکن است ما مسئلهای، کمبودی یا گسستی را تشخیص دهیم. پس در این قسمت تشخیص میدهیم، ارزش کار و پیچیدگی کار بیشتر خواهد بود. در یک مراحل بالاتر ما ممکن است تجزیه تحلیل پیشگویانه داشته باشیم. یعنی بر مبنای آنچه که خواندیم، فرضیهسازی یا فرضیهآزمایی بکنیم، پیشگویی کنیم، روابطی را پیشبینی کنیم؛
بسته به موضوعمان نوع پیشبینیها متفاوت خواهد بود و نهایتاً در فوقانیترین بخش از تجزیه و تحلیل ما تجویز میکنیم که کار بسیار دشواری است. چون با تصمیمگیری سروکار خواهد داشت و تصمیمگیری در حوزهای مثل درمان، در حوزهای مثل ساختوساز، مدیریت و چیزهایی شبیه به آن چون از اهمیت بسیاری برخوردار است، تجویز کار دشواری است و در بالاترین سطح از سطوح تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
ما داریم دادههایی را تجزیه و تحلیل میکنیم، توصیف میکنیم چه اتفاقی افتاده است، تشخیص میدهیم چرا این اتفاق افتاده است، پیشگویی میکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد، تجویز میکنیم که چه کاری باید انجام داد تا این اتفاق بیفتد. پس اینجا بخش تجزیه و تحلیل کار است. عامل انسانی در کجا بیشتر اهمیت دارد؟
یعنی آنجایی که من به عنوان خواننده، من که میخواهم مقاله مرور سیستماتیک بنویسم، کجا باید خیلی حواسم جمع باشد؟ در این بخش انتهایی. به چه دلیل؟ زیرا ممکن است آن نتیجهای که میخواهیم بگیریم، به تصمیمگیری جدّی منتهی شود یا ممکن است تصمیمگیری اتوماتیک باشد. چون بحث تصمیمگیری پیش میآید و تصمیمگیری بسیار مهم است، مهم است که ما از عوامل انسانی، از نیروی متخصص استفاده بکنیم، مرحلهی تصمیمگیری و نهایتاً مرحلهی اقدام را داشته باشیم.
در این نمودار هم مشاهده میکنیم که ما از تجزیه و تحلیل توصیفی شروع میکنیم؛ تشخیصی، پیشگویانه، تجویزی؛ هرچقدر که از این پایین به سمت بالا حرکت میکنیم، ارزش کار افزایش پیدا میکند، دشواری کار هم افزایش پیدا میکند. در ابتدا کار ما صرفاً کار با اطلاعات است. صرفاً اطلاعات ورود را بررسی میکنیم.
اما هر چقدر که جلوتر میرویم، بهینهسازی کار، بهینهسازی اطلاعات را عملاً انجام میدهیم و میخواهیم یک تصمیم جدید، یک افق جدید و یک درک جدیدی را به وجود بیاوریم و مشکلات و کمبودهای مطالعات قبلی را از بین ببریم. بنابراین در ابتداییترین مراحل، ادراک میکنیم. در این جاها ادراک میکنیم، در اینجا به بینشی میرسیم و نهایتاً میتوانیم پیشبینی بکنیم. این نمودار کلیهی مراحلی است که در تحلیل دادهها اتفاق میافتد.
همانطور که در ابتدای بخش خدمت شما توضیح دادم، نوع تحلیل ما بستگی به نوع دادههای ما و نوع موضوعی که در حال بررسی آن هستیم و نوع نگاه ما به موضوع دارد. تحلیل دادهها از اهمیت برخوردار است و ما باید با تکنیکهای آن آشنا شویم. در این بخش تنها کلیاتی راجع به تحلیل دادهها، بیشتر با تأکید بر رویکرد تلفیق روایی خدمت شما ارائه شد.
در این جلسه از آموزش نگارش مقاله مروری به تحلیل دادهها در مقاله مروری پرداخته ایم. در جلسه بعدی فصل سوم از آموزش نگارش مقاله مروری با رویکرد مرور سیستماتیک با ویژگی های ساختاری و محتوایی آشنا خواهیم شد.
ارسال پاسخ